آخرین مطالب پيوندها خرید عینک افتابی">خریدعینک افتابی
نويسندگان
|
همـ♥ـنفس
جمعه 30 تير 1391برچسب:, :: 20:54 :: نويسنده : mony
میگوینددلتنگ نباشم! خدای من.......انگاربه آب می گویند خیس نباش..... جمعه 30 تير 1391برچسب:, :: 20:47 :: نويسنده : mony
به که گویم که تومنزلگه چشمان منی به کی بگویم توگرمای دستان منی گرچه پاییز نشدهمدم وهمسایه من به که گویم توباران زمستان منی خـــــدایــــا سه شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : mony
دختر برای حل مسئله استاد رفت پای تخته; لبه چادرش روی زمین کشیده میشد پسر یه چشمک به دختر پشت سری انداخت روشو برگردوند و با نیشخندی گفت: بچه ها به شریفی بسپریم لازم نیس امروز کلاس رو جارو بزنه (خنده کلاس)…
دختر خیلی جدی و آروم برگشت و رو به پسر گفت:
همون صداها این بار بلندتر خندیدن!!
سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 20:11 :: نويسنده : mony
آسمان به دریاگفت:این بالاخیلی خوبه همه جارومیشه دید دریاگفت:این پایین ازاون بالابهتره چون فقط تورومیشه دید...!
كارگرخسته ای سكه ای ازجلیقه كهنه اش بیرون آوردتادرصندوق صدقه بیاندازد؛
سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 19:39 :: نويسنده : mony
چایـ ؟
- قهوهـ ؟
- نسکافهـ ؟
نمیدانم!
... هر کدام دیرتر خـُنک و تمام شود
تا بهانه با تـو بودنم بیشتر شود
سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 11:12 :: نويسنده : mony
روی تخته سنگی نوشته شده بود: اگر جوانی عاشق شد چه کند؟ من هم زیر آن نوشتم: باید صبر کند. برای بار دوم که از آنجا گذر کردم زیر نوشته ی من کسی نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بی حوصلگی نوشتم: بمیرد بهتر است. برای بار سوم که از آنجا عبور می کردم. انتظار داشتم زیر نوشته من نوشته ای باشد. اما زیر تخته سنگ جوانی را مرده یافتم A 5 year old girl asked her brother what is love
دختر 5 ساله ای از برادرش پرسید معنی عشق چیست
He replied, Love is when you steal my chocolate from my school pack everyday
برادرش جوابداد : عشق یعنی تو هر روز شكلات من رو از كوله پشتی مدرسه ام بر میداری
and i still keep it in the same place
و من هر روز بازهم شكلاتم رو همونجا میگذارم .
درطوفان هالبخندرافراموش نکنید دختر كوچكی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و بر می گشت . دخترک چسب فروش
چرخه ی زندگی پيرمردي ضعيف و رنجور تصميم گرفت با پسر و عروس و نوه ي چهارساله اش زندگي کند.دستان پيرمرد ميلرزيد،چشمانش تار شده بودو گام هايش مردد و لرزان بود. دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛ فریب میفروخت. مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو میکردند و هول میزدند و بیشتر میخواستند. توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص،دروغ و خیانت، جاهطلبی و ... هر کس چیزی میخرید و در ازایش چیزی میداد. بعضیها تکهای از قلبشان را میدادند و بعضی پارهای از روحشان را. بعضیها ایمانشان را میدادند و بعضی آزادگیشان را. شیطان میخندید و دهانش بوی گند جهنم میداد. حالم را به هم میزد. دلم میخواست همه نفرتم را توی صورتش تف کنم.
جمعه 18 تير 1391برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : mony
وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است، وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم... وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي شوند... و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند... وقتي تمام عالم را قفس مي بينم... بي اختيار از کنار آنهايي که دوسشان دارم.. بي تفاوت مي گذرد... جمعه 17 تير 1391برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : mony
کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ برلب داشته باشم ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم جمعه 16 تير 1391برچسب:, :: 17:4 :: نويسنده : mony
اگه دوستداشتن درقطره های بارونه دریاروتقدیمت میکنم من عاشق اون دیالوگم که پدرژپتوبه پینوکیومیگه: پینوکیوچوبی بمان!آدم ها سنگی اند،دنیایشان قشنگ نیست. ترجیح میدم درخیابان باکفشهایم راه بروم وبه خدافکر کنم تااینکه درمسجد بنشینم وبه کفشهایم فکرکنم. ادامه مطلب ... پنج شنبه 16 تير 1391برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : mony
فاصله ی من وتو زیاد شده این روزا
آخر این جدایی میرسه به نا کجا رفتی و گفتی بودن با من هرگز نمیشه قلب من زیر پاهات له شد مثل همیشه یه روزی بود میگفتی دوستم داری رهگذر نرو بمون که چشمام بی تو میشه خیس وتر خسته و دل شکسته میخوام واست بخونم اگه اجازه بدی پیشت میخوام بمونم آروزی دیدنت واسم شده یه رویا داشتنت رو میخوام از اونی که هس اون بالا آی اونی که اون بالا نشستی پیش ابرا بهش بگو هنوزم دوسش دارم بی پروا سحر توی نمازم ازش خواستم بمونی میدونم که عشق رو ازتو چشام میخونی از چشمات دارم میخونم دوسم داری هنوزم چرا زپیشم رفتی اینو من نمیدونم رفتی اما میدونم برمیگردی یه روزی قسمت ما دوتا نیست غم تلخ جدایی
پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, :: 21:52 :: نويسنده : mony
توراحس میکنم هردم... یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, :: 11:44 :: نويسنده : mony
دفتر عشـــق كه بسته شـد
یک یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, :: 11:28 :: نويسنده : mony
تا کدوم ستاره دنبال تو باشم
مفهوم عشق
|
|||||||||||||||||
![]() |