به دنیا آمد تا دختر کسی شود،

ازدواج کرد تا همدم کسی شود،

بچه دار شد تا مادر کسی شود،

             برای همه کسی شد اما خودش بیکس ماند......

دخترم امروز برای تومینویسم سالهابعداگربه دنیا اومدی وبزرگ شدی  قدکشیدی وخانوم شدی

دلم میخواهد تورا ازهمه پسرهای محله ومدرسه ودانشگاه دورکنم

دلم میخواهد نگذارم ازخانه بیرون بروی دلم میخواهد رنگ افتاب رافقط در حیاط  خانه ببینی

دخترم میدانم ازمن متنفر میشوی میدانک مرا بدترین مادر دنیا میدانی...خوب میدانم

اما دخترکم اگر بدانی چه بر سرجوانی مادرت آمدچگونه دلش شکست وآرزو هایش تباه شداز مادر گله نمیکنی

دخترم وقتی سنت هنوز درگیر احساس است ومنطق نمیشناسد عاشق میشوی

دخترکم عاشقی درد دارد

بمیرد مادر و درد آن روز هایت را نبیند

دنیای عجیبی شده برای دروغ هایمان خــــــــــدا راقسم میخوریم...

وبه حــــرف راست که میرسیم می شود جــــــــــــــــــان تــــــــــــو

خوش بر کسی که سفره نشین خدا بود

از هرچه غیر خواسته ی او گر ، جدا بود

درب کلاس درس خدا چون گشوده شد

خوش بر مطلبی که قبول انتها بود

عید شما مبارک